تا صبح دخترک با ترسِ روزِ اولِ مدرسه ، پس از تعطيلات عيد خواهد خوابيد
صفحه های تمام نشده تکاليف کابوس شبش خواهند بود .
تا صبح مادر نخواهد خوابيد ، دوباره ترس های دوران کودکی
مانند عادتهای کهنه به سراغش آمدهاند.
تا صبح دخترک با ترسِ روزِ اولِ مدرسه ، پس از تعطيلات عيد خواهد خوابيد
صفحه های تمام نشده تکاليف کابوس شبش خواهند بود .
تا صبح مادر نخواهد خوابيد ، دوباره ترس های دوران کودکی
مانند عادتهای کهنه به سراغش آمدهاند.
سلام من بهرنگ قدرتی هستم آهنگساز مطالب وبلاگت رو مرور کردم ضمن آفرين گفتن به احساس رها وآزادت بايد بگم که احساس ميکنم که از چيزی ناراحتی که در مطالبت هم موج ميزنه سعی کن اون چيز رو پيدا کنی وازش عبور کنی وگرنه مثل دونده ای ميمونی که پشت اولين مانعش ايستاده وراجع به ارتفاع مانع وسختی اون صحبت ميکنه مطالب شادتر مطمئنا مخاطب بيشتری خواهد داشت
مطالبت رو خوندم .جالب بود .اگه وقت داشتی يه سر به وبلاگ منم بزن خوشحال ميشم
پسرک تا صبح نخوابيد نه از ترس جريمه های عيد مدرسه نه از بيم سوال پای تخته پسرک خواب نداشت از شوق ديدار دخترک مو مشکی در راه مدرسه...
:(
تکليف مدرسه مال قبلنا بود... آلان از ترس تحويل پروژه کسی خوابش نمیبره !!! در ضمن سلام عرض شد... ميشناسی؟؟؟ D:
که شايد زخمی پنهان باشد در تو در توی عادتی...